حشره ای بنام برگ متحرک


این حشره را که می بینید برگ متحرک نام دارد می بینید چه قدر شیبه برگ است حتی گاهی اوقات خود زیست شناسان هم قادر به تشخیص اون در میان برگ ها نیستند
این حشره در طول عمرش چندین بار پوست عوض می کند . جانور ماده، طی شش ماه تا نه ماه اول عمر ، 5 بار پوست می اندازد و دقیقا ً 4 هفته بعد از پنجمین پوست اندازی ، قدم به سن بلوغ می گذارد و تخم ریزی را شروع می کند . آن ها در مجموع 680 تخم می گذارند.
نر و ماده ی برگ متحرک به آسانی از یکدیگر قابل تمیز هستند . برای مثال ، نر ها فقط چهار بار پوست می اندازند ، از ماده ها باریک اندام تر هستند و بال های شیشه ای خود را قالباً بسته نگه می دارند . عمر نر ها کوتاه است و بعد از رسیدن به بلوغ ، چند هفته بیش تر زنده نمی مانند .عمر آن ها در جست و جوی ماده می گذرد . چنین زندگی خطرناکی ، مسلما ً حد متوسط عمر را کاهش می دهد . از این رو عمر نر از 5 تا 6 ماه تجاوز نمی کند ولی عمر ماده غالب بر 12 تا 14 ماه می باشد .
حشره ی ماده تخم های خود را از راه دور به فاصله ی 3 تا 4 متری پرتاب می کند و به این ترتیب بیشتر تخم ها روی زمین می ریزند . 4 ماه بعد ، لارو ها از تخم سر در می آورند . آن ها در دوره ی لاروی از نظر شباهت ، مینیاتور والدین هستند و بدون کمک والدین رشد می کنند .
علاقه ی برگ متحرک به خوردن به اندازه ای است که از خوردن یکدیگر نیز مضایقه نمی کنند . مثلا ً مواقعی که به طور دسته جمعی مشغول جویدن برگ هستند ، اشتباها ً یا تعمدا ً همدیگر را می جوند ! از این رو اغلب برگ متحرک ها به برگ جویده شده می مانند . در محل جویده شده حاشیه ای قهوه ای رنگ به وجود می آید . لیکن اگر پا جویده شود ، زائده ای پا مانند به جای پای اصلی جوانه خواهد زد . برگ متحرک بعد از پوست اندازی دوم ، علاقه به سفر را از دست می دهد و مثلا ً اگر روی درخت است همان جا باقی می ماند .
برگ متحرک مثل کرم ابریشم ، شب و روز می جود و دائم صدای جویدنش شنیده می شود ؛ با این تفاوت که کرم ابریشم چند دوره به خواب می رود ، در حالی که حشره ی مورد بحث ما به خواب نمی رود .
همان طور که انسان ها با هم تفاوت دارند ، کم تر برگ متحرکی است که به برگ متحرک دیگر کاملا ً شباهت داشته باشد . رنگ آن ها نیز متفاوت است . رنگ های سبز و نارنجی رنگ های اصلی به شمار می آیند . ولی اقلا ً هزار نوع سبز و نارنجی میان آن ها پیدا می شود . البته گاهی از هر چند هزار برگ متحرک ، بعد از پوست اندازی اول ، برخی به عوض سبز لیمویی از آب در می آیند .
بعضی ها هم در عوض یک شبه رنگ عوض می کنند ؛ یعنی شب سبز می خوابند و صبح نارنجی بیدار می شوند!

منبع : مجله ی رشد آموزش زیست شناسی – شماره ی 60


فرهنگ لغت میوه

هندوانه: جسمي شبيه توپ فوتبال، در اكثر مواقع به شرط چاقو به فروش مي رسد، ازدواج را به نوع نشكسته اش تشبيه مي كنند، خوردن آن در محدوده 2 ساعت قبل از خواب به دلايلي كه خودتان بهتر مي دانيد توصيه نمي شود!
پرتقال: برخي از انواع آن خوني است و در اين روزها قيمتش به اندازه خون پدر فروشنده است، نام كشوري مي باشد كه رنگ لباس تيم ملي فوتبالش رنگ خون است و آنچنان در جام جهاني از ما بردند كه خون گريه كردیم.
چغندر :اين موجود از روزگاران قديم سعي داشته قاطي ميوه ها شود اما همواره دستهاي پنهاني مانع از رسيدن اين موجود به اين حق طبيعي خود بودند و از آنجا كه ما توانايي شكستن هيچ دلي را نداريم درخواست چغندر را مبني بر چاپ نامش در فرهنگ لغت ميوه اي رد نكرديم... يه وقت فكر نكنيد خشكه گرفتيم! مي گويند نسبت اين موجود با ميوه
به مانند نسبت ژيان است به ماشين و با جناق است به فاميل!!
، هلو:نوعي ميوه كه به راحتي در گلو فرو مي رود، در حال حاضر نوع پوست نكنده اش در ميوه فروشيها به رسد، توصيه مي شود قبل از خوردن آن هسته اش را در آوريد زيرا احتمال دارد در گلويتان گير كند!
- گوجه فرنگي:گوجه اي كه از فرنگ آمده است، گوجه قرتي، از نوع گنديده اش براي زدن به كله افراد مشهور استفاده مي شود، گذشته رب.
موز:ميوه اي كه در زمانهاي گذشته تنها افراد مايه دار مي توانستند آن را بخرند، در برخي از روزهاي سال قيمتش از گوجه فرنگي هم ارزانتر مي شود منظورم اينه قيمت گوجه در برخي روزها بالا مي رود
سيب:در زمان گرفتن عكس نامش را بر زبان جاري مي كنند، در دنياي سيبها نيز فاصله طبقاتي وجود دارد با اين تفاوت كه حداكثر اين فاصله به اندازه يك درخت است! سيبهاي مايه دار اكثراً سرخ و زرد هستند و سيبهاي پايين نشين خاكستري، خاكي و بي آلايش هستند.
- كيوي:نام شخصي كه در برره پول زور مي گرفت... ببخشيد با كيوون اشتباه گرفتم... سيب زميني موكت شده، جوجه تيغي بعد از اصلاحات، بعد از خوردن آن گلوي انسان شروع به خارش مي كند البته برخي افراد ادعا مي كنند اگر قبل از خوردن كيوي پوستش كني ديگر گلويت نمي خارد اما به علت نبود بودجه كافي براي خريد كيوي هنوز محققان وبلاگ طنز نوشته ها نتوانسته اند به درستي يا نادرستي اين ادعا پي ببرند!


از کجا باید شروع کرد؟


مدتها بود که در فکر ساختن یک وبلاگ برای خودم بودم ولی هر بار از این کار منصرف می شدم چون فکر می کردم کسانی این کار را انجام می دهند که حرفی برای گفتن و نوشتن دارند و وقتی به خودم تشر می زدم می دیدم که جزء یک دفترچه خاطرات که از دوران نوجوانی تهیه کردم و داخلش جزء تعدادی خاطرات پیش پا افتاده با نوشتار محاوره ای و البته گاهی خاطره انگیز نمی شود چیز دیگه ای پیدا کرد.ولی بعد فکر کردم حتماً که آدم نباید از مغزش استفاده کنه و کلی کالری بسوزونه می شود مطالب دیگران را تو وبلاگت کپی کنی، کاری که خیلی ها دیگه می کنند ولی بعد منصرف شدم این کار خیانت به نویسنده و خواننده و حتی خودت است! ولی بعد ناگهان فکری به مغزم خورد می توانم وبلاگم را به صورت یک مجله فرهنگی ، هنری ،علمی ، ادبی . . . خلاصه همه چی ای در بیاورم، هوووم چه فکر خوبی پس دوستان عزیز اگر دیدید تو این وبلاگ از هر جایی یک مطلب قاطی پاتی هست به من خرده نگیرید این سیستم کاری ماست !!!

این یک شعر بسیار کوتاه از دایی عزیزم است
نگاه نیلوفرانه تو کی عمق مرداب دردهایم را می فهمد